Search

موضوع مورد نظر خود را انتخاب کنید

انتخاب فصل

میخوایم در ادامه این روایت دو قسمتی داستان اتحاد ملتی رو بشنویم که از یه جایی به بعد، سیاه و سفید بودن رو کنار گذاشتن و خودشون رو از شر رژیم فاسد و دیکتاتور زمان خودشون نجات دادن. رژیمی که چندین سال جز سرافکندگی و فقر و پوچی و تحریم چیزی عاید اکثریت ملتش نکرده بود و بجای حل مشکلات، با خودکامگی سعی می کرد فقط مردم رو کنترل کنه...
میگن یه کشور می تونه از جنگ و بیماری و فقر، جون سالم به در ببره؛ ولی کشوری که توش عدالتی نباشه، زندگی هم وجود نداره. میخوایم تو این روایت دو قسمتی داستان آدم هایی رو بشنویم که با آگاهی تونستند جلوی ظلم و ناعدالتی قانونی رژیمشون بایستند و به رویایی برسند به اسم رویای برابری...
تو قرن های چهارم و پنجم بود که به صنف دارو فروش ها تو کشورهای اسلامی، مخصوصا تو ایران، میگفتن حشاشین. اصلا میگن تو شهرهای بزرگ ایران، یه بازارهایی به اسم بازار حشاشین وجود داشته. اما ربطش به حسن صباح چیه؟ اون در باغ سبزی که میگن، خلفای عباسی، حشیش، قلعه الموت؟! اگر دوست دارید ربط این کلمات رو باهم بدونید پس تا انتهای این داستان با ما همراه باشید…
قسمت های پیش رو پادکست راوکده باشه برای یه وقت دیگه؛ تا اون موقع امیدوارم اتفاقای خوبی برای هممون افتاده باشه و حال هممون خوب باشه….چیزی که میدونم اینه که، به قول حافظ: ایامِ غم نخواهد ماند، چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند...
حدودا قرن سیزدهم میلادی بود که یه قبیله تو شرق سرزمین های مغولستان، از گمنامی به مهمترین موقعیت تو امور بین المللی میرسه. اون قبیله تونسته بود تو دشت پهناور، محل زندگیشون، بقیه قبیله های دور و بر رو با خودش متحد کنه و سپاه قدرتمندی رو زیر نظر و رهبری مردی به اسم چنگیزخان تشکیل بده… .
چارلز پانزی بازرگانی که تو سال ۱۹۲۰ تو آمریکا، در قبال دریافت دارایی های مردم تو یه بازه ۴۵ روزه، وعده پرداخت سود ۵۰ درصدی میداد و اگه پول رو ۹۰ روز نگه می داشت، سود ۱۰۰ درصدی به مردم آمریکا پرداخت می کرد…
فراعنه سلطنت قدیم داشتن از شهر ممفیس، که مقر اصلی حکمرانیشون بود به زندگیِ مذهبی و اقتصادی و سیاسی مردم و سرزمین مصر حکومت میکردن و به جزئی ترین امور مصر تسلط کامل داشتن. اونقدر به قدرت مطلقی که حاکم کرده بودن ایمان داشتن که حتی به ذهنشون هم خطور نمی کرد، که ممکنه یه روز، دیگه حاکم کل مصر نباشن... .
پاییز سال ۱۹۲۲، دقیقا ششمین سالی بود که یک باستان شناس معروف انگلیسی میخواست تو دره سلاطین مصر، فقط یه آرامگاه رو پیدا کنه که گنج های اون سرقت نشده باشه. اون بارها ناامید شده بود چون هر آرامگاهی رو پیدا می کرد قبلا دخلش اومده بود. اما اون روز، یعنی چهار نوامبر سال ۱۹۲۲، براش یه روز رویایی بود… .
صبح روز ۲۳ آگوست سال ۱۷۵۴ بود که یه پیک از کاخ ورسای فرانسه راهی میشه تا پیام مهمی رو به شاه لویی پانزدهم که اون موقع تو کاخش تو شوئازی زندگی می کرد برسونه. این پیک ماموریت داشت تا به شاه خبر بده که نوه اش، یعنی لوئی آوگوست به دنیا اومده؛ اما اون پیکِ بخت برگشته موفق به انجام این کار نشد! چون تو راه اسبش افتاده و گردنش شکست و تو راه رسوندن این خبر، جونش رو از دست داد. شاید، این نشونه سرنوشت ترسناکی بود که در انتظار این کودک خانواده سلطنتی بود، که قرار بود وقتی بزرگ شد، شاه اون مملکت بشه... .

🎉اولین دورهمی راوکده در راه است!🎉

در حال برنامه‌ریزی اولین دورهمی حضوری راوکده در تهران هستیم!

فرصتی برای آشنایی، گفتگو و ایجاد ارتباطات جدید. در این رویداد، علاوه بر گفتگو پیرامون اپیزودها، به موضوع اصلی، یعنی “تولید محتوا در مدیوم پادکست”، نیز خواهیم پرداخت.

ایمیلتان را همین حالا ثبت کنید تا جزو اولین دعوت‌شدگان به دورهمی ویژه راوکده باشید! زمان جمعه 5 بهمن ماه ساعت 12 الی 2 بعد از ظهر. مکان کتابسرای راوی تهران